و من مغرورِ عبادت خودم بودم
|
جمعه, ۲ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۵۸ ق.ظ |
۰ نظر
در دوران کودکی علاقهی بسیاری به نماز خواندن داشتم؛ خیلی وقتها در نمازهای شبانه با پدرم بر میخواستم و او را همراهی میکردم.
شبی به مهمانی رفته بودیم. پدرم نیمههای شب برای نماز برخواست و من هم مشتاقانه برخواستم. پس از وضو گرفتن نماز خواندن را شروع کردم. همهی مهمانان که از دوستان و آشنایان بودند،
- ۰ نظر
- ۰۲ مهر ۹۵ ، ۱۰:۵۸